به گزارش مشرق، یکی از اصلیترین رخدادهایی که در روزهای آغازین دولت رئیسجمهور روحانی خود را به رخ میکشید ژست زباندانی، نان خوب خوردگی و تشبّث به رفتارهای دیپلماتیک دولت آقای روحانی بود.
کسانی بر سر کار آمده بودند که بعضی از آنها سر آستینهای خود را گلدوزی میکردند، از رنگهای خاص برای تزئین محاسن خود استفاده میکردند، ریشهای پروفسوری میگذاشتند، از کراوات بدشان نمیآمد، بیشترشان در فرنگ درس خوانده بودند و مهمتر از همه اینکه دیگران و بخصوص رئیسجمهور قبلی را به بلد نبودن روابط دیپلماتیک، ادبیات دون شأن و کماطلاعی از جهان پیرامون متهم میکردند...
اما گذشت زمان این آلیاژ کشیده شده روی پوسته اصلی را سیقل داد و حقیقت دیگری از دولت آقای روحانی مکشوف شد.
*وقتی مشاور روحانی به مردم و منتقدان گفت: لبوفروشها
نقطه آغازی که در این قضیه زنگهای هشدار را به صدا درآورد؛ اظهارات مشاور کراواتی آقای رئیس جمهور یعنی محمود سریعالقلم بود.
هماویی که نخستین حرفها را در زمینه ژست بورژوایی دولت زد و در اوان کار آقای روحانی طی دو مقاله در نشریات آسمان و ایران از ضرورت «جهانیسازی» گفت و از این نوشت که رئیس جمهور مطلوب کسی است که زبان بداند، غذای خوب خورده باشد و حقوقدانی کند.
اما تنها چند ماه بعد بود که همین شخص به صحنه آمد و برای دفاع از دولت در زمینه علاقه به توافق با غرب؛ علیه مردم شمشیر کشید و اینطور گفت که لبوفروشها و رانندهتاکسیها دانشی در مسائل هستهای ندارند که بخواهند اظهار نظر کنند.
و این جملات شاید به مثابه برداشته شدن انگشت پطروس فداکار از سوراخ یک سد عمل کرد و به در نهایت به شکستن آن منجر شد...
*روحانی و ترکان؛ آبگوشت بزباش در جهنم...
دولت اما هنوز علاقه داشت مثل یک دیپلمات جهانی جلوه کند. محمدجواد ظریف در وین همراه نخست وزیر آمریکا قدم میزد و آستینهای گلدوزی شده او و هدایای ارنست مونیز به علی اکبر صالحی سوژه عکاسها بود اما در گوش مردم حقیقتی دیگر پژواک مییافت.
در این سو، رئیسجمهور روحانی شاید به تأسی از سریعالقلم بود که منتقدانش را به «جهنم» فرا میخواند.
اکبر ترکان، مشاور ارشد رئیسجمهور که در دولت احمدینژاد هم معاون وزیر نفت بود! طی یک سخنرانی پای آبگوشت بزباش و قورمهسبزی را وسط کشید و از این گفت که «اگر تعرفه واردات برداشته شود، قابلیت رقابت در هیچ تکنولوژی و هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قورمهسبزی را نخواهیم داشت.»
و وزیر بهداشت دولت یازدهم نیز در یک دیدار استانی فرماندار یک شهر را با لفظ «بیشعور» خطاب قرار داد.
*مورد عجیب «زندان منتقدان» در دولت روحانی/غذای خوبی که پشت منقل خوردند...
با این حال اما گویا قرار بود مردم هر روز با جلوههای بیشتری از تناقضات دولت یازدهم آشنا بشوند.
دولت زباندان بینالمللی هرچه به پایان عمر خود نزدیک میشد، آن ژنتیک اشاره شده بیشتر خودش را بروز میداد.
رئیسجمهور روحانی در هنگام افتتاحیه نمایشگاه کتاب در سال 95 طی عباراتی منتقدان خود را اینگونه بصورت تلویحی به «زندان» هم تهدید کرد: نقاد را دستگیر نمیکنند و به زندان نمیبرند. نقادی یک نعمت است. البته بحث کسانی که دروغ میگویند، اتهام میزنند و قدرت ملی را تضعیف میکنند، جداست.
اظهاراتی که تحلیلگران معتقدند پس از طرح همانها بود که فراکسیون اصلاحطلبان مجلس به خود جرأت داد تا برای زندانی کردن منتقدان طرح قانونی هم بنویسد!
آقای روحانی مدتی بعد هم از کلمه «منقل» در ادبیات خود استفاده کرد.
خبر آنقدر جالب بود که حتی شبکه خبری یورونیوز آنرا اینطور در تیتر خود قرار داد: «انتقاد شدید روحانی از مخالفان دولت: فکر میکردند منقلی هست و میتوانند قعطنامهها را در آتش بیندازند.»
در واقع بهکار بردن عبارت «منقل» توسط یک رئیسجمهور مدعی زباندانی تا آن اندازه محیر العقول بود که حتی یورو نیوزی که نمیدانست منقل در ادبیات فارسی چه معنایی دارد و برای چه کارهایی مورد استفاده قرار میگیرد؛ ترجیح داد آنرا در تیتر خبر صحبتهای آقای روحانی قرار دهد.
*استفاده دیپلماتهای پولدار از چیزی به نام «لوله»!
اگرچه تمام آنچه که اشاره شد برای بیرون افتادن برگههای اصلی شناسنامه دولت آقای روحانی و یاران مدعی رفتارهای دیپلماتیکش کافی بود اما گویا پایانی برای این قصه وجود ندارد و مردم و افکار عمومی ایران حتی در آستانه پایان عمر دولت آقای روحانی نیز باید شاهد ظهور و بروز نمایههای دیگری از ژن هیستیریک و عصبی دولت باشند.
آقای روحانی به تازگی و در سومین و آخرین مناظره انتخاباتی خود با 5 کاندیدای دیگر، علیه محمدباقر قالیباف از لفظ «لوله» استفاده کرد و اینطور گفت که قالیباف آدمها را لوله میکرده است!
و لفظ لوله هم در کنار کلکسیون منقل و آبگوشت بزباش و لبوفروشها و... تبدیل به یکی دیگر از ملاکهای شناخت دولت آقای روحانی در نزد مردم ایران شد.